loading...
عشق
ساحل غم بازدید : 165 دوشنبه 03 اسفند 1388 نظرات (0)

سپید پوش

خاطرات من - عاشقانه های من - دست نوشته های من wWw.Bia2sMs.orG

دست هایت مرا می نوازند هنوز، اشک هایم را پاک میکنند. گوش هایم پر از صدای دلداری توست ، لباس سیاهم را به در می کنی ، مرا در حریر سپید می پیچی ، برایم یک مشت یاس میاوری، یک شاخه گل سرخ بر سینه ام میگذاری، از مو هایم بوی گل های مریم می آید هنوز ، صدای نفس هایت در هوای نفس هایم پیچیده است، آیینه ام می شوی، جوانی ام را باز می آوری، عشق را دوباره میکنی، طعم لب هایت در کف دست هایم آب می شود و تو در من همیشه می شوی .

نقطه ی پایانی نیست، من دیگر تنها نیستم . کسی در من است انگار، کسی به سبکی نسیم از تمامی من عبور می کند .

هرگز تا این حد حاضر نبوده ای، هرگز این گونه زنده نبوده ای، هرگز این مایه عزیز نبوده ای و من هرگز تا این حد تو را دوست نداشته ام .

آری! میتوان نقطه ی پایان را برداشت . زندگی جاری، رازی ابدیست

دوستت دارم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 85
  • بازدید کلی : 2,481